ویاناویانا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

وی ویِ مامان و بابا

روزت مبارککککککککککککک

روزت مبارک تک دختر ناز مامانییییییییییییییییییییییی خدارو شکر ک امروز یعنی ٢٨ شهریور ٩١ یه دخمل نازززززززززززز خدا بهم داده که روزشو تبریک بگممممممممممممم تو شیرینیه زندگیمییییییییییییی الان تو بغلم نشستی و زل زدی به وبت انگار میدونی واسه تو هستتتتتت عاشقتمممممممممممممممممممم ...
28 شهريور 1391

نفس

دخمل ما خیلی عسل شده فداش بشم که زندگی بی اون یعنی مرگ. کارایی که هر روز جدیدا به کارای قبلیش اضافه میشه مارو دیوونه تر میکنه. دخملک باهوش من وقتی صبح ها از خواب بیدار میشه و میبینه مامان بابا لالاان اروم با خودش بازی بازی میکنه تا باز خوابش ببره واسه همه با کوچکترین پیشتی میخنده اسمشو به خوبی میشناسه به خوبی غلت میزنه از کمر به دمر و برعکس.تازه کنترلش زیاد شده و نیمرخ به بدنش تکیه میده و برمیگرده بالا سر و پشت سرشم نگاه میکنه به دد د د د  گفتناش ن ن ن ن  هم اضافه شده.هر وسیله ای که بخواد رو با تلاش فراوونننننننن حرکت میکنه مدل سینه خیزی خیلی کم هااااااا میره میگیردش مامی هم تقلبی میرسونه و یه کم اون شی رو میاره جلوتررررررر...
26 شهريور 1391

خانواده ی سه نفره ی ما

عسلی مامی امروز 5ماه و ده روزته فدات بشم دلیل زنده بودنمیییی قربون بوی تنت که جونم واسش در میرهههههه خیلی شیطون وبلا شدی و مامی رو هی اذیت میکنی دیگه پستونکم نمیگیری و من بیشتر و بیشتر نگران سر کار رفتنم شدم پس تو رو چیکار کنم؟؟؟ نه شیشه نه پستونککککککک همش میخوای بشینی و بایستی دیگه هر چی رو بخوای تلاش میکنی و خودتو بهش میرسونی البته فاصله ی کم رو هااااا. دیگه مثه قبلن با پستونک و پوشودن چشمات نمیخوابی و دیگه قلقت رو نمیدونممممم گریههههههه راحت میتونی غلت بزنی ولی کمتر غلت میزنی و سروصدا میکنی که مامی یا بابا بیاد و از حالت دمر برت گردونن تنبللللللل. چند روز پیش دیدم ارومی و غرغر نمیکنی نیگات که کردم دیدم داری لب...
10 شهريور 1391

پ مثله پنج ماهگی

سلام بعد از مدت مدیدی اومدم واسه دخمل ناز مامان و بابا مطلب بزارم . چون رفته بودیم سفر نبودم که وب دخملی رو اپ کنم الان که برگشتم هم با کمبود وقت مواجهم و به دلیل اینکه تا اخر شهریور دیگه باید مامی پایان نامرو ردیف کنه و دفاع کنه مجبورم کمتر به وب دخملی برسم بازم از ویانای نازم عذر می خوام جونم براتون بگه که این ویانای بلا شده عسل تر از عسلللللللل اوایل سفر که به مامی کلی حال داد و خیلییییییییی ماه بود ولی کم کم دید مامی داره پررو میشههههههه  و هی تنهاش میزاره میره خوش گذرونی دیگه بدقلقی رو ساززززززززززز کرد و از این جا به بعد سفر کوفت شد واس مامی. تا ویانارو با باباش تنها میذاشتم دو مین بعد بود که باباش باها...
3 شهريور 1391
1